کتاب پسر قهرمان و جادوگر بدجنس/قصه شیرین27 یکی عنوان های محبوب پسربچه ها از مجموعه قصه های شیرین جهان می باشد. مجموعه کتاب های قصه های شیرین جهان دوره پنجاه جلدی از برترین قصه های کلاسیک جهان است. داستان هایی مصور از افسانه های فرهنگ عامه و برخی از نویسندگان برتر ادبیات کودک و نوجوان جهان است. علاقه مندان به این کتاب می توانند به فروشگاه اینترنتی پرفسورکوچولو مراجعه نمایند.
خرید کتاب پسر قهرمان و جادوگر بدجنس/قصه شیرین27
عناوین مجموعه قصه های شیرین جهان عبارتند از: 1- دخترک کبریت فروش. 2- شنل قرمزی. 3- لباس جدید پادشاه. 4- جادوگر شهر از. 5- دختری که از ماه آمد. 6- ملکه برفی. 7- شنگول و منگول 8- بابا لنگ دراز. 9- جنگ با آدمک ها. 10- آلیس در سرزمین عجایب. 11- خرگوش باهوش، راکون بدجنس. 12- هاچ، زنبور عسل. 13- نیم وجبی. 14- سگ عجیب دهکده. 15- کوتوله ها و کفاش. 16- راز قصر جنگل. 17- دیو سه چشم و پسرک هیزم شکن. 18- تخم طلایی و میمون جادویی. 19- خرس وحشی و پسر باهوش. 20- سامورایی و غول وحشی. 21- بانوی چراغ به دست. 22- عقاب مغرور. 23- شکار و شکارچی. 24- قوهای وحشی. 25- تام سایر. 26- آنی، دختر مو قرمز. 27- پسر باهوش و جادوگر بدجنس. 28- شش برادر و یک خرگوش. 29- سگ فلاندر. 30- علی بابا و چهل دزد. 31- شاهزاده خوشبخت. 32- سفرهای گالیور. 33- لاسی، سگ وفادار. 34- پرنده آبی. 35- ساراکورو. 36- خانه شکلاتی. 37 جوجه اردک زشت. 38- روباه بازیگوش. 39- ماریا و شاهزاده شیر. 40- گربه ی چکمه پوش. 41- موش شهری و موش روستایی. 42- مسابقه خرگوش و لاک پشت. 43- بند انگشتی. 44- سیندرلا. 45- ای کیو سان. 46- عروسی قو. 47- زیبای خفته. 48- کین تارو. 49- کلاغ و پرنده ها. 50- عروسی خانم موشه.
این عنوان های ماندگار با تصاویری زیبا کودکان را به خود مجذوب می کند و علت فروش بالای این کتاب ها تصاویر آنهاست. برای خرید این کتاب می توانید به فروشگاه اینترنتی پرفسوکوچولو مراجعه نمایید.
خلاصه ای از داستان پسر قهرمان و جادوگر بدجنس
روزی روزگاری، جادوگر بدجنسی بود که همه مردم از دست او به تنگ آمده بودند؛ اما هیچکس جرئت نداشت با او بجنگد و او را از بین ببرد. چون هر کس با او روبهرو میشد، به سنگ تبدیل میشد و مثل مجسمهای روی زمین میافتاد. جادوگر که این را میدانست، با خیال راحت به میان مردم میرفت، خانهی آنها را خراب میکرد، مزرعهها را آتش میزد و بچهها را میدزدید و با خود میبرد. جوانهای زیادی به جنگ جادوگر رفته بودند، اما همه به مجسمهای سنگی تبدیل شده بودند.
پادشاه که از دستِ کارهای جادوگر عصبانی شده بود، به فکر راه حلی گشت. او خیلی فکر کرد و با وزیران خود حرف زد. ترس پادشاه از این بود که روزی جادوگر به سراغ خود او برود و او را هم تبدیل به سنگ کند. پادشاه که جانِ خود را در خطر میدید، به مأمورهای خود دستور داد، در شهر راه بیفتند و به همه اعلام کنند که هرکس بتواند جادوگر بدجنس را از بین ببرد، جانشین من خواهد بود و بعد از من پادشاه کشور میشود.